شاعر : اسماعیل تقوایی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل
بازهم شهر مدیـنه نـوربـاران میشود حضرت جبریل دریک خانه مهمان میشود بازمیآیـد به دنـیا حجّـتـیازکـردگار حجّتی دیگر ازین رو شاد وخندان میشود
ماه ذیقعدهست، روز یازده از آن بود ماه هشتم در سپهر دین نمایان میشود جلوهگر بر دست نجمه،نجم رخشان آمدهحضرت موسای کاظم محوجانان میشود سـومـین نام عـلی بین امامـان است اوعـالـم آل عـلی،مرد سخـنـدان میشود افـتخـارمـیزبـانیاش بهایـران میدهد کل ایران رعیتشاهخـراسان میشود هرچه بشنیدی زعیسی و شفا،از یادبربا رضا هر درد بیدرمان، درمان میشود زادروز او بود،میـلاد احـسان و کـرمدر فقاهت، در کرامت،مرد میدان میشود ناامیـدان را امید وبیپـناهـان را پنـاه بر خـزان آرزوها،او بهـاران میشود روزمـیـلادش دل اهلولایت شـادمانکوی وبرزن از برای اوچراغان میشود مرغ دلها ازبرای مشهـدش پرمیزند ازدرون سینه با شادی گریزان میشود یک جهان زائرشود سوی حریمش رهسپاربهترین گلها برای او،گل افشان میشود خوش بهحال آنکه درآنجا ببیند روی دوستکاشکی بینیم ظاهر،جانجانان میشود